گروه علوم اجتماعی-روانشناسی واقتصادزرین شهر

مطالب جامعه شناسی،اقتصادی و روان شناختی

گروه علوم اجتماعی-روانشناسی واقتصادزرین شهر

مطالب جامعه شناسی،اقتصادی و روان شناختی

این سایت متعلق به گروه علوم اجتماعی زرین شهرمی باشد
پیوندها
طبقه بندی موضوعی

۵ مطلب در بهمن ۱۳۹۱ ثبت شده است


بهترین و بد‌ترین کشور‌ها برای زنان

روزنامه بریتانیایی «ایندی‌پندنت» در آستانه هشتم ماه مارس، روز جهانی زن، فهرستی از بهترین و بد‌ترین کشورهای جهان برای زندگی، کار و حقوق زنان را منتشر کرده است

ایندی‌پندنت در مقدمه این مطلب می‌نویسد که در صد و یکمین سالروز روز جهانی زن به دشواری می‌توان گفت که باید از وضعیت فعلی زنان در سطح جهان خوشحال یا مایوس بود. برای مثال، در بریتانیا حداقل ۱۴ انتخابات پارلمانی دیگر طول خواهد کشید تا تعداد نمایندگان زن در پارلمان این کشور با تعداد مردان مساوی شود. اما در قطر شانس زنان برای ورود به دانشگاه شش برابر مردان است.

 طبق آمارهای مجمع جهانی اقتصاد طی سال‌های اخیر وضعیت زنان در ۸۵ درصد از کشورهای جهان بهبود یافته، ولی از نظر سیاسی و اقتصادی هنوز تا برابری حقوق زنان و مردان راه طولانی در پیش است.

 در ادامه این مطلب روزنامه «ایندی‌پندنت» فهرستی از بد‌ترین کشور‌ها برای رعایت حقوق و موفقیت‌های فردی و حرفه‌ای زنان را ارائه می‌دهد

۱- بهترین کشور برای زنان: ایسلند

 ایسلند از تمامی جنبه‌ها از جمله سیاست، آموزش، اشتغال و بهداشت دارای بهترین سطح از برابری حقوق زنان است. بریتانیا از این نظر در مقام شانزدهم قرار دارد و بد‌ترین کشور جهان یمن و خطرناک‌ترین کشور برای زنان افغانستان است.

۲- بهترین کشور برای حضور سیاسی زنان: روآندا

 در روآندا اکثریت اعضای پارلمان را زنان تشکیل می‌دهند. از این نظر بریتانیا در مقام چهل و پنجم و بعد از پاکستان و امارات متحده عربی قرار دارد. بد‌ترین کشور عربستان سعودی، یمن، قطر و عمان هستند که هیچ نماینده زنی در پارلمان خود ندارند.

۳- بهترین کشور برای مادر شدن: نروژ

 نروژ بهترین کشور جهان برای مادر شدن است. میزان مرگ مادران و زنان باردار از تمام کشورهای جهان کمتر، حدود یک در ۷۰۰ است. بریتانیا از این نظر در مقام سیزدهم قرار دارد. افغانستان بد‌ترین کشور جهان به این لحاظ است و احتمال مرگ زنان باردار به هنگام وضع حمل تقریبا ۲۰۰ برابر احتمال مرگ بر اثر انفجار یا اصابت گلوله است.

۴- بهترین کشور از نظر سواد زنان: لسوتو

 میزان باسوادی زنان در لسوتو حدود ۹۵ درصد است، در صورتی که درصد مردان باسواد ۸۵ است. از نظر باسوادی زنان بریتانیا در مقام بیست و یکم قرار دارد. بد‌ترین کشور اتیوپی است که فقط ۱۸ درصد از زنان سواد خواندان و نوشتن دارند، در مقابل ۴۵ درصد از مردان این کشور باسوادند.

۵- بهترین کشور برای ریاست دولت: سریلانکا

 حدود ۲۳ سال است که ریاست حکومت در سریلانکا در دست زنان بوده است. از این نظر بریتانیا در مقام هفتم قرار دارد. در بسیاری از کشورهای اروپای غربی از جمله سوئد یا اسپانیا هیچ گاه یک زن مقام ریاست دولت را برعهده نداشته است.

۶- بهترین کشور برای زنان و هنر: سوئد

 شورای ملی هنر در سوئد برای برابری مشارکت زنان در زمینه‌های هنری طرح‌های فراوانی را اجرا کرده است. موسسه فیلم سوئد بودجه مربوط به تهیه فیلم‌های سینمایی را به طور مساوی بین زنان و مردان فیلمساز توزیع می‌کند. در بریتانیا فقط ۶ درصد از فیلمسازان و ۱۲ درصد از فیلمنامه‌نویسان را زنان تشکیل می‌دهند.

 

۷- بهترین کشور برای مدیران ارشد زن: تایلند

 تایلند صاحب بالا‌ترین درصد از زنان در پست‌های مدیریت ارشد است و حدود ۴۵ درصد از این مشاغل در اختیار زنان است.

۸- بهترین کشور برای وضع حمل: یونان

 یونان برای وضع حمل زنان امن‌ترین کشور جهان است، خطر مرگ به هنگام وضع حمل یک در ۳۲ هزار مورد است. بریتانیا از این نظر در مقام سیزدهم قرار دارد. بد‌ترین کشور به این لحاظ تازه تاسیس‌ترین کشور جهان یعنی سودان جنوبی است. در کل این کشور فقط ۲۰ ماما مشغول به کار است.

۹- بد‌ترین کشور برای مشارکت اقتصادی: جزایر باهاما

 از نظر مشارکت اقتصادی و فرصت‌های اشتغال برای زنان کشور باهاما در صدر جدول قرار دارد. بریتانیا در مقام ۳۳ قرار دارد. باهاما طی شش سال گذشته حدود ۹۰ درصد از نابرابری زنان در عرصه مشارکت اقتصادی را برطرف کرده است. اما در همین مدت کشور یمن فقط توانسته است ۳۲ درصد از نابرابری اقتصادی بین زنان و مردان را کاهش دهد.

۱۰- بهترین منطقه برای روزنامه‌نگاران زن: کارائیب

 منطقه کارائیب با حدود ۴۵ درصد بالاترین میزان تولید محصولات رسانه‌ای توسط روزنامه‌نگاران زن را دارد. بد‌ترین منطقه از این نظر در سطح جهان آفریقای غربی است. در اروپا میزان اخبار و محصولات رسانه‌ای که توسط زنان تهیه و تولید می‌شود حدود ۳۵ درصد است.

۱۱- بهترین کشور از نظر حق سقط جنین: سوئد

 در سوئد زنان حق دارند بدون هیچ محدودیت و بدون کسب هیچ گونه تاییدیه‌ای از سوی مراجع یا افراد ذی‌ربط تا هفته هجدهم از دوران بارداری عمل سقط جنین را انجام دهند. فیلیپین، ال‌سالوادور و نیکاراگوئه از این نظر بد‌ترین وضعیت را دارند، چون در این کشور‌ها سقط جنین در هر شرایطی و به هر دلیلی ممنوع است.

۱۲- بهترین کشور از نظر مشارکت نیروی کار: بروندی

 کشور بروندی در قاره آفریقا با ۹۲ درصد از زنان شاغل در برابر ۸۸ درصد از مردان شاغل از نظر مشارکت نیروی کار زنان در سطح جهان در مقام اول قرار دارد. بریتانیا از این نظر در مقام چهل و هفتم قرار دارد. بد‌ترین کشور جهان به این لحاظ پاکستان است که در آنجا نیروی کار زنان تقریبا یک چهارم نیروی کار مردان است.

۱۳- بهترین کشور برای کسب درآمد: لوکزامبورگ

 از نظر میزان درآمد زنان کشورهای لوکزامبورگ و نروژ در صدر قرار دارند. در این کشور‌ها تا سطح درآمدهای ۴۰ هزار دلاری، دستمزد زنان و مردان یکسان است. نازل‌ترین سطح دستمزد برای زنان در عربستان سعودی است که حقوق متوسط زنان تقریبا یک‌پنجم حقوق متوسط مردان است.

۱۴- بهترین کشور برای تحصیلات دانشگاهی: قطر

 در قطر تعداد زنانی که در دانشگاه ثبت نام می‌کنند تقریبا شش برابر مردان است. اما نکته در این است که آیا پایان تحصیلات عالی به راهیابی زنان قطر به جامعه منجر می‌شود یا نه. بد‌ترین کشور به این لحاظ چاد است که میزان ورود زنان به دانشگاه‌ها حدود یک سوم مردان است.

۱۵- بهترین کشور برای عمر طولانی: ژاپن

 زنان به طور متوسط در ژاپن بیشتر از مردان عمر می‌کنند و عمر متوسط آنها حدود ۸۷ سال است که هفت سال بیشتر از طول عمر متوسط مردان است. طول عمر متوسط زنان در لسوتو حدود ۴۸ سال و دو سال کمتر از مردان است.

۱۶- بهترین کشور برای اوقات فراغت: دانمارک

 زنان دانمارک بیشتر از هر کشور دیگری اوقات فراغت دارند. طبق آمارهای بین‌المللی، زنان دانمارک هر روز فقط یک ساعت بیشتر از مردان در خانه کار می‌کنند که نازل‌ترین زمانی است که زنان صرف کارهای بدون حقوق می‌کنند. زنان کشور مکزیک از این نظر بد‌ترین شرایط را دارند و تقریبا هر روز حدود چهار ساعت و نیم را صرف کارهای خانه و بدون مزد می‌کنند.

۱۷- بهترین کشور برای زنان ورزشکار: آمریکا

 پنج نفر از ۱۰ ورزشکار زن با بیشترین درآمد طی سال ۲۰۱۱ اهل آمریکا بوده‌اند. از این نظر عربستان سعودی بد‌ترین کشور جهان است که هیچ گاه ورزشکار زن به المپیک نفرستاده و ورزش دختران در مدارس دولتی ممنوع است.

۱۸- بهترین کشور برای طلاق گرفتن: گویان

 کشور جزیره‌ای گویان بالا‌ترین رقم طلاق را در سطح جهان دارد و در مقابل گوآتمالا صاحب پایین‌ترین رقم طلاق است.

۱۹- بهترین کشور برای رانندگی زنان: هند

 شهر دهلی نو از نظر افزایش تعداد راننده‌های تاکسی زن بیشترین رقم را در سطح جهان دارد. یک نهاد خیریه در این شهر طرحی را به اجرا گذاشته که یک سرویس تاکسی تلفنی که فقط راننده زن خواهند داشت به زودی کار خود را آغاز خواهد کرد. بد‌ترین کشور از این نظر عربستان سعودی تنها کشور جهان است که در آن رانندگی زنان ممنوع است.

۲۰- بهترین کشور برای مشاغل تخصصی: جامائیکا

 در جامائیکا حدود ۶۰ درصد از صاحبان مشاغل حرفه‌ای و تخصصی مثل قانون‌گذاران، مدیران ارشد و مقامات عالی‌رتبه دولتی را زنان تشکیل می‌دهند. از این نظر یمن در رتبه آخر قرار دارد و فقط دو درصد از مشاغل تخصصی مهم در اختیار زنان است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۱ ، ۰۶:۲۷
علی دستانزاده

تازه ترین فهرست 400 دانشگاه برتر جهان اعلام شد

نشریه آموزش عالی تایمز، تازه ترین رتبه بندی دانشگاه های جهان را از چشم انداز تدریس، تحقیق، انتقال دانش و وجه بین المللی توسط مرکز اطلاعات تامسون رویترز اعلام کرد. 

 نشریه آموزش عالی تایمز رتبه بندی دانشگاه های جهان (The Times Higher Education World University Rankings) برای سال تحصیلی 2012 – 2013 با در نظرگیری 13 شاخص عملکرد رتبه بندی دانشگاه های جهان را اعلام کرده تا جامع ترین و متعادل ترین مقایسه ها را ارائه کند.

 این مقایسه ها معمولا مورد اعتماد دانشجویان، شخصیتهای آکادمیک، روسای دانشگاه ها و صنایع و دولتها قرار دارد.

 برترین های رتبه بندی

 در فهرست منتشرشده مربوط به سال 2012- 2013 ، موسسه فناوری کالیفرنیا از آمریکا با نمره کلی 95.5  در رتبه اول قرار گرفته است. دانشگاه استنفورد با نمره کلی 93.7 در ردیف دوم و دانشگاه آکسفورد بریتانیا با نمره کلی 93.7 در ردیف سوم جدول جای دارند.

 دانشگاه هاروارد، موسسه فناوری ماساچوست، دانشگاه پرینستون و دانشگاه کمبریج در ردیفهای چهار تا هفت این جدول جای گرفته اند.

 کالج امپریال لندن از بریتانیا با نمره 90.6، دانشگاه کالیفرنیا برکلی با نمره کلی 90.5 و دانشگاه شیکاگو با نمره کلی 90.4 در ردیفهای هفت تا 10 این جدول جای گرفته اند.

 رتبه یک دانشگاه ایرانی در میان برترینها

 دانشگاه صنعتی شریف ایران نیز در رده 301 تا 350 این جدول قرار دارد.

 جایگاه دانشگاههای آسیایی

 در میان دانشگاه های آسیایی می توان به دانشگاه توکیو ژاپن اشاره کرد که با نمره کلی 78.3 در ردیف 27 این جدول ایستاده است. دانشگاه ملی سنگاپور با نمره کلی 77.5 نیز در رده بیست و نهم و دانشگاه هنگ کنگ نیز در رده 35 قرار گرفته است. این درحالی است که دانشگاه کیوتو ژاپن با نمره کلی 66.8 در ردیف 54 این فهرست جهانی قرار گرفته است.

 دانشگاه علم و فناوری چین در رده 201 تا 225 و دانشگاه کره در ره 226 تا 250 قرار گرفته اند.

 دانشگاه فنی استانبول در ردیف 276 تا 300 و دانشگاه ملک عبدالعزیز عربستان در رده 301 تا 350 قرار دارند.

 نشریه آموزش عالی تایمز، در رتبه بندی دانشگاه های جهان یک نشریه بین المللی است که توسط مجله آموزش عالی تایمز منتشر می شود و اطلاعات آن را مرکز اطلاعات تامسون رویترز ارائه می کند. انتشار این نشریه از 2004 با همکاری شرکت Quacquarelli Symonds آغاز شده است. نشریه آموزش عالی تایمز در سال 2010 همکاری خود را با این شرکت قطع کرد و از آن پس از اطلاعات ارائه شده توسط مرکز تامسون رویترز استفاده می کند.

 این نشریه یکی از سه معتبر و بانفوذ در زمینه رتبه بندی دانشگاه ها است. رتبه بندی دانشگاه های جهان QS و رتبه بندی آکادمیک دانشگاه های جهان دیگر نشریاتی هستند که این رتبه بندی ها را منتشر می کنند.

منبع: خبرگزاری مهر


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۱ ، ۰۶:۲۰
علی دستانزاده

راهکارهایی برای معلمان

۱) سعی کنید علت اصلی کمرویی و کناره گیری کودک را پیدا کنید. از یادداشت های روزانه، نمایش، ایفای نقش، جملات ناتمام، قصه گویی یا فنون مشاوره استفاده کنید تا کودک را بهتر بشناسید.کودکان اغلب احساسات خود را در اینگونه از فعالیت ها واضح بیان می کنند.

۲) برای جلب اعتماد کودک و ایجاد یک ارتباط خوب تلاش کنید.

۳) از کودک خجالتی بخواهید که به دانش آموز دیگر، در نقش یک معلم کمک کند. هر توانایی و نکته جالب را که باعث بهبود روابط کودک می شد را اصل قرار دهید.

۴) کودک کمرو و گوشه گیر را در فعالیت های گروهی کوچک یا در فعالیت های کودکان دیگری که با آنها دوست است درگیر سازید. یک کودک خجالتی بیشتر دوست دارد در گروه های کوچک صحبت کند. او را برای انجام کارهای خاص با کودکان دیگر همرا کنید.

۵) به کودک کمرو و گوشه گیر مسوولیت های مختلفی واگذار کنید. مانند انتقال پیام ها، کمک به مسوولان مدرسه، کمک به دفتردار مدرسه، تدارک وسایل آزمایشگاه و ... از واگذاری کارهای سخت به کودک و همچنین کارهای اجرایی و نمایشی مانند صحبت کردن در مقابل کلاس که او را دستپاچه می کند خودداری کنید.

۶) از کارهایی که کودک خجالتی دوست دارد و قادر به انجام آن است از قبیل شرکت کردن در گروه دوستان، صحبت کردن با شخصیت معروف و یا بازی در یک گروه، فهرستی تهیه کنید و به کودک فرصت دهید تا یکی از این کارها را انتخاب کند و برای رسیدن به هدف شایستگی خود را نشان دهد. از رفتارهای تمرینی استفاده کنید.

۷) با صحبت کردن در مورد کمرویی و گوشه گیری کودکان آنها را ناراحت نکنید. همچنین از صداکردن و دعوت آنها برای اجرای فعالیت های خاص در مقابل دیگران بدون هماهنگی قبلی اجتناب کنید. یک روش مناسب برای تشویق کودک شرکت در کلاس طرح تمرین و پرسش و پاسخ با کودک است. در این روش کودک و معلم قبلا سوال و جواب را تمرین کرده اند سپس زمانی که معلم کودک را پای تخته فرا می خواند، کودک احساس می کند که این فعالیت (پرسش و پاسخ) راحت و آسان است و اعتماد به نفس پیدا می کند.

۸) خودپنداره مثبت را در کودک تقویت نمایید.

۹) برای آموزش کودک کمرو از روش «ابراز وجود» استفاده کنید. از کودک بخواهید موقعیت هایی را که دوست دارد در آنها موثر باشد و راه های تماس برای برخورد با هر موقعیتی را بررسی کند، سپس طبق برنامه ای تعیین شده با کودک کار کنید.

۱۰) زیمباردو(۱۹۷۷) پنج مرحله را برای تغییر رفتار کودک گوشه گیر پیشنهاد می کند؛ درک خود، فهم دلایل گوشه گیری، عزت نفس، گسترش فعالیت های اجتماعی و کمک به دیگر افراد کمرو (برای غلبه بر کمرویی خود و دیگران)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۱ ، ۰۶:۱۷
علی دستانزاده

 

دکترمهرداد ناظری
آیا تا به حال فکر کرده‌اید که چرا بچه‌ ها مدرسه را دوست ندارند و برای تعطیل شدن آن لحظه شماری می‌کنند؟
یا چرا موقعی که روی نیمکت‌ها و صندلی مدارس می‌نشینند احساس عذاب و درد و رنج می‌کنند؟ گویا تقویم مورد تایید بچه‌ها با بزرگسالان بسیار متفاوت است. بچه‌ها عاشق رنگ قرمز تقویم‌ها و به‌دنبال افزایش روزهای تعطیل هستند. آنها در زمستان هر روز به آسمان خیره می‌شوند تا شاید برف زمین را سپیدپوش کرده و به رویاهای آنها رنگ واقعیت ببخشد و در فصل بهار با یاد روزهای گرم تابستان روز و شب را سپری می‌کنند.

بسیاری از ما روز اولی را که قدم به مدرسه گذاشتیم به‌یاد داریم، روزی که برای بسیاری از کودکان، رنگ غم و اندوه دوری از خانواده‌ها را داشته است، بچه‌ها در حالی که پدر و مادرهایشان جلوی در مدرسه ایستاده بودند، به همدیگر دست تکان می‌دادند و با نگاهی تلخ از هم جدا می‌شدند. حال اگرچه این درد و رنج مربوط به ورود به مدرسه تا حدی می‌تواند طبیعی باشد اما آنچه مسئله تلقی می‌شود این است که بسیاری از کودکان و نوجوانان حتی تا سال‌های پایانی دوره متوسطه تغییری در روحیه و احساسشان نسبت به مدرسه پدید نیامده و جایی در دلشان برای درس و مدرسه و کتاب باز نمی‌شود.

یک معلم که حدود 20 سال سابقه تدریس دارد می‌گوید: هرگز حاضر نیستم، جایم را با دانش‌آموزان عوض کنم. دوران مدرسه برای من به مانند یک کابوس می‌ماند؛ کابوسی که هر وقت در خواب می‌بینم دچار سردرد و ناراحتی، غم و اندوه می‌شوم. دانش‌آموزان بعد از پایان دوران متوسطه به سرعت از فضای مدرسه دور می‌شوند و روزهای کودکی و نوجوانی‌شان را با شتاب هر چه تمام‌تر به دست فراموشی می‌سپارند.

مدرسه برای بسیاری از کودکان تداعی‌کننده روزهای سخت و بی‌روح و یک فضای دلسرد‌کننده و پر از استرس و هیجانات روحی نامناسب است. اما واقعا این یک سؤال اساسی است که چرا بچه‌ها مدرسه را دوست ندارند؟ آیا چون فضای آموزشی آن فضای مناسب و بهینه برای پرورش استعدادهای آنها نیست یا اینکه در ارتباط میان معلم‌ها و دانش‌آموزان مشکلاتی وجود دارد؟

معلم‌ها معترضانه می‌گویند: بچه‌ها نسبت به گذشته تنبل‌تر و تن پرورتر شده‌اند و درست درس نمی‌خوانند و به حرف‌های ما گوش نمی‌دهند و دانش‌آموزان پاسخ می‌دهند: مدرسه مکان کسل‌کننده و بی‌روحی است که ما در آنجا احساس شادابی و سرزندگی نمی‌کنیم. به‌نظر می‌رسد لازم است که به این سؤال با تامل و ژرف نگری بیشتری پاسخ دهیم.

تناقض در جامعه پذیری‌ بچه‌ها

با رسیدن به سن 7 سالگی به دنیای جدیدی به نام مدرسه وارد می‌شوند. مدرسه اولین قدم و مرحله‌ پیوند کودک با جامعه است که نقش اساسی در تکوین روند اجتماعی شدن (
socialization) آنها دارد. کودک با ورود به مدرسه، حوزه ارتباطی جدیدی را تجربه می‌کند که با دنیای خانواده‌ای که در آن به دنیا آمده و سال‌های اولیه زندگی خود را در آن گذرانده بسیار متفاوت است.

روان‌شناسان اجتماعی معتقدند: با توجه به اینکه آموزش‌های دوران کودکی عموما ‌آموزش‌های نرم و منعطفی است در برابر آموزش‌های مدرسه‌ای که غالبا آموزش‌های سخت و غیرقابل انعطاف است، دچار چالش و مشکل می‌شود. کودکان در مدارس مجبورند بیشتر به گفته‌های معلم‌ها گوش داده و از گفته‌های آنها اطاعت کنند، در حالی که کودکان امروز در خانه‌ها با توجه به گسترش فرهنگ فرزندسالاری کمتر در قالب‌های اطاعت‌پذیری و فرهنگ تابعیت هویت می‌پذیرند. بنابراین شاید اولین عامل اساسی عدم‌علاقه دانش‌آموزان به مدرسه ریشه در تعارض میان این دو مدل متفاوت اجتماعی شدن آنها داشته باشد.

در کشورهایی که شیوه‌های آموزش دستوری وجود دارد یعنی معلم در کلاس درس نقش عمده و اساسی ایفا می‌کند و همه چیز در قالب تکالیف درسی از طریق معلم‌ها به بچه‌ها منتقل می‌شود، طبیعتا در روحیه دانش‌آموز احساس سرخوردگی و عدم‌علاقه را ایجاد می‌کند. به‌طور کلی این یک خاصیت و ویژگی اساسی روحی هر فرد است که هر کنش یا عملی که علایق و عواطف او را تحت‌تأثیر قرار دهد با آن به مقابله و عکس العمل برمی‌خیزد، اما چون ترویج روحیه لطافت و مهرورزی، ‌تجربه‌ای است که نیاز به درونی شدن در فرهنگ آموزش یک کشور دارد، بنابراین به صرف آموزش معلمان و یادآوری این نکته که مهر و عطوفت را آنها باید در رفتار و کنش‌های خود با دانش‌آموزان سرلوحه خود قرار دهند، نمی‌توان نظام آموزشی را از حالت سخت خارج ساخته و به حالت نرم مبدل کرد.

زنگ مدرسه، زنگ شادی‌


هنوز هم وقتی صدای زنگ مدرسه به صدا درمی‌آید، این شور و هیجان و شادی است که در میان بچه‌ها تکثیر می‌شود. شاید همواره با این سؤال مواجه شده باشید که چرا وقتی صدای زنگ مدرسه به صدا در می‌آید و پایان ساعت درس و کلاس اعلام می‌شود، بچه‌ها با جیغ زدن و فریاد کلاس‌ها را ترک می‌کنند. اخیرا برای پاسخگویی به این سؤال تحقیقاتی انجام گرفت که اشاره به آن جالب توجه است. در این آزمایش که روی 10 مدرسه در شهر تهران انجام گرفت، ‌نتایج به دست آمده نشان داد که بچه‌ها از فضای نهاد مدرسه بسیار فاصله گرفته‌اند و یک شکاف بین نهاد آموزش و دانش‌آموزان ایجاد شده است.

روند این تحقیق به این صورت دنبال شد که صدای جیغ زدن بچه‌ها بعد از پایان ساعات درس و نواخته شدن زنگ خروج روی چند
CD ضبط شد و مورد تجزیه و تحلیل روانشناختی قرار گرفت. در نهایت نتایج نشان داد که جیغ و فریاد بچه‌ها سه موضوع اصلی را اعلام می‌کند.

بچه‌ها می‌گویند:
الف) ‌ما را رها کنید، ما رهایی را دوست داریم.
ب) ما عاشق طبیعت، کیهان و هستی هستیم و هر چیزی که بین ما و طبیعت فاصله بیندازد ما آن را نمی‌پذیریم.
پ) ما نسبت به آموزش در مدارس انتقاد داریم
.

تجربه نشان داده که هر وقت روحیه و احساس درونی دانش‌آموزان را در اولویت توجه‌های خود قرار ندهیم و به صدای آنها گوش نکنیم آنها از ما فاصله گرفته و ممکن است در تعامل و برخورد با ما عکس العمل نشان دهند. این موضوع نیز می‌تواند تا حدی به این اصل مرتبط شود که بچه‌ها ‌در دوره کودکی به ویژگی‌های درونی شخصیتی‌شان توجه بیشتری شده و این موضوع در نظام آموزش به فراموشی سپرده می‌شود.

احساس تعلق به مدرسه

در ژاپن توجه به احساس تعلق به مکانی به نام مدرسه زیاد است. یک معلم ژاپنی می‌گوید: دانش‌آموزان برای یادگیری به مدرسه نمی‌آیند. آنها برای دیدار با دوستانشان به مدرسه می‌آیند، بنابراین من بیشترین تلاش خود را برای کمک به دانش‌آموزان در پیدا کردن دوست صرف می‌کنم. وقتی دانش‌آموزی در یادگیری کند است تلاش می‌کنم که او با گروه‌های مختلفی از دانش‌آموزان ارتباط دوستانه برقرار کند و از آن لذت ببرد.

بنابراین اگر احساس لذت از محیط را یک اصل اساسی آ‌موزش تلقی کنیم و توجه خود را معطوف به این ویژگی مهم روحی دانش‌آموزان کنیم، می‌توان امیدوار بود که بچه‌ها به مدرسه علاقه بیشتری پیدا کنند. بچه‌ها به مدرسه می‌آیند تا با دوستان جدیدی آشنا شده و روح همدلی و همراهی با آنها را پیدا کنند. ما نباید فرصت تجربه پذیری عاطفی کودکان را با روش‌های سخت و غیرمنعطف و اولویت بخشی به آموزش‌های غیرمانوس، تخریب کنیم. بچه‌ها باید از لحظه‌ای که وارد مدرسه می‌شوند، احساس صمیمیت و شور و شوق را نسبت به محیط آموزش داشته باشند. هدف اصلی آموزش و پرورش، ‌ایجاد درک مناسب فرد از خود، توجه به رشد روحی و عاطفی و رشد انسان‌هایی همنوا با جامعه عشق محور است.

در سال‌های اخیر نتایج تحقیقات حاکی از این است که بچه‌ها در محیط بیرون از مدرسه بهتر می‌توانند نکات و مسائل آموزشی را فرا بگیرند. بر همین اساس در ژاپن و آلمان بچه‌ها را به دلایل و بهانه‌های گوناگون به طبیعت برده و یا در مسافرت‌های دسته جمعی به گسترش روحیه عشق ورزی و نزدیکی میان معلم‌ها و دانش‌آموزان کمک می‌کنند.

بچه‌ها باید از روزمرگی‌ها رها شوند تا بتوانند حرف‌ها و ایده‌های نو داشته باشند. در فضای باز و ایجاد بستر مناسب گفتمانی میان معلم با دانش‌آموز و دانش‌آموز با همکلاسی‌ها، نیازها، رویاها و آرزوهای کودکان به بیرون تجلی یافته و عرصه‌ای برای ساختن شهروندانی متفاوت پدید می‌آید.

از یاد نبریم که همچنان نظام آموزشی و معلم و اولیای مدرسه نمی‌توانند به عقده‌ها، سرخوردگی‌ها و ناکامی‌های شخصیتی دانش آموزان پاسخ مناسبی دهند. در چنین فضایی بچه‌ها، مدرسه را در قلب و روحشان دوست نخواهند داشت و به آن دل نمی‌دهند. فراموش نکنیم که ارتباطات گسترده از هر برنامه آموزشی مهم‌تر است.

http://www.farhangiannews.ir/

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۱ ، ۰۶:۰۸
علی دستانزاده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۱ ، ۰۵:۴۷
علی دستانزاده